سلام...

باورم نمیشه دارم اینجا مینویسم... روزای زیادی گذشته و احساس میکنم دارم خواب میبینم ... 

من امروز یه اووووووم 30 ساله و چند ماه  ام که نزدیک 4 ساله ازدواج کردم و زندگی خوب و قشنگی رو برای خودم ساخته ام ... درسم تموم شد و شاغل شدم....همسر مهربونم رو در همین دنیای وبلاگستان پیدا کردم.... هنوز بچه ایی نداریم ولی گهگاهی بهش فکر میکنیم.... 

اینقدر شک شدم که واقعا نمیدونم باید چی بنویسم و از کجا شروع کنم.... 

چقدر اینجارو دوست داشتم ...چقدر اینجا برام دوست داشتنی بود... و پر از خاطره...

پ.ن:یه سری از پستام که ثبت موقت کرده بودم... به یاده همون روزای خوب و قشنگ باز کردم که بمونه در اوووووم یادگاری....من خیلی کوچولو بودم یعنی دلم برای خودم ضعف رفت :دی